اتاق نویسندگی

جنگ و عشق           فصل دوم               قسمت  اول

مجموعه داستانی جنگ و عشق که خواندن آن حتما

نظر شما را جلب میکند..شما را به خواندن این داستان

در ادامه مطلب دعوت میکنم.

جنگ وعشق فصل دوم .قسمت اول
خون همه جارو گرفته بود سارا تکه ای از لباس خودش کند وروزخم مرصاد فشار میداد پدر مرصاد دستور حمله داد وهمه به سمت همدیگه حمله کردن مادر متوجه حمله یه سرباز با سر نیزه به حمید شد سریع برای دفاع از جاش بلند شد ودستهاش رو باز کرد سرنیزه به شکمش فرو رفت مهرداد که شاهد این صحنه بود. به سمت مادر دوید سارا متوجه حرکت مهرداد به سمت مادر شد وباصحنه ضخمی شدن مادر روبه رو شد مادر با صورت بهت زده ورنگ پریده به نیزه ای که توشکمش بود نگاه میکرد وروی زمین افتاد حمید هم که خشک شده بود فقط باسر افتادن مادر روی زمین رو تماشا میکرد سرباز سر نیزه رو کشید بیرون و میخواست که به حمید حمله کنه که مهرداد با یه سنگ محکم کوبید به پشت سرش و اونرو نقش زمین کرد حمید که فقط شاهد این صحنه ها بود درجایش خشکش زده بود مهرداد اورا گرفت وپرت کرد رو زمین که از تیر هایی که رها میشدند در امان بمانند حمید به زمین افتاد و جلوی چشمش سربازانی را میدی که به هم حمله میکردند وهمدیگر را میکشتند چشم در چشم مادرش رو زمین افتاده بود ودر صورت بیجان مادرش خیره شده بود .و چشمهایش را بست وقتی به خودش آمد درون یک اتاق یافت واز جای خودش بیرون آمد در را باز کرد وهمه آدمهارا دید که هر کس مشغول کار خودش است
ادامه دارد...
#pr
@nevisandega

https://telegram.me/joinchat/BXbSHz9bpoi3k4psInYR1Q
http://www.nevisandega.vcp.ir